داستان دلقک سیرک
مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد
دکتر گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست
اینقدر می خنداندت تا غمت یادت برود
مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم
برچسبها: داستانداستان عاشقانهعاشقانهعشقدلشکستهداستان کوتاه
[ سه شنبه 92/6/19 ] [ 12:10 صبح ] [ ŋ¡mα ]
[ نظر
]